در یکی از سالنهای خلوت کنفرانس سیلیکونولی، پژوهشگری از پشت هدست واقعیت ترکیبیاش بیرون آمد و با خنده گفت: «بهترین بخش این جلسات این است که میتوانی در سه مکان همزمان باشی؛ یکی در سالن اصلی، یکی در فضای متاورسی، و یکی در ذهن شبکه عصبیات که دارد دادهها را تحلیل میکند.» او اغراق میکرد، اما نه خیلی. جهان در آستانه عصری ایستاده که در آن «حضور» محدود به مکان نیست، «محتوا» از قالبهای ثابت رها شده و «هوشمندی» در بافت تمام تعاملهای انسانی تنیده میشود. در چنین فضایی، رویدادهای آینده از نمایشگاهها تا نشستهای علمی دیگر نه بازتاب فناوری، که خود صحنه آزمایش آن هستند.

متاورس؛ بازتعریف حضور در رویدادها
در سالهای اخیر، نشریاتی مانند Wired و MIT Technology Review بارها نوشتهاند که متاورس تنها یک «محیط سهبعدی مجازی» نیست؛ بلکه تلاشی است برای تعریف دوباره رابطه انسان و فضا. رویدادهای آینده، با الهام از این نگاه، احتمالاً از الگوی «حضور ترکیبی» استفاده خواهند کرد؛ جایی که شرکتکننده میتواند بسته به نیاز، میان حضور فیزیکی، دیجیتالی یا آواتاری جابهجا شود.
در گزارش ۲۰۲۴ گارتنر، به این نکته اشاره شده است که پلتفرمهای سازمانی در مسیر ادغام «پردازش مکانی» (Spatial Computing) با زیرساختهای ابری هستند. این به آن معناست که سالنهای نمایشگاهی مجازی، با دادههای بلادرنگ پیوند میخورند و تبدیل به فضای زندهای میشوند که در آن، مشارکت نه در قالب سخنرانی، بلکه در شکل «تعامل مداوم» جریان دارد.
در چنین محیطی، طراحان رویداد به جای ساختن غرفههای فیزیکی، باید اکوسیستمهایی خلق کنند که بتوانند میان حسگرها، دادههای حرکتی و روایتهای تعاملی پل بزنند. برای نمونه، چیزی شبیه به آنچه آژانسهای خلاق در SXSW یا CES سالهای اخیر اجرا کردهاند: تجربههایی که در آن کاربر نه فقط تماشاچی، بلکه گرهای از شبکه است.
هوش مصنوعی مولد؛ موتور خلاقیت لحظهای
هوش مصنوعی مولد (Generative AI) شاید مهمترین نیروی تحولآفرین رویدادهای آینده باشد. در گزارشی از IEEE Spectrum، پژوهشگران توضیح میدهند که نسل جدید مدلها بهخصوص مدلهای چندوجهی (Multimodal) میتوانند در لحظه محتوا بسازند، آن را تغییر دهند و بر اساس رفتار شرکتکننده تجربه را شخصیسازی کنند.
برای تصور آن کافی است به یک کنفرانس علمی فکر کنیم که در آن، سخنرانیها تنها بر پایه اسلایدهای از پیشساخته نیست. مدلهای مولد میتوانند طی جلسه، نمودارها را بر اساس پرسشها بازآفرینی کنند، نسخههای سادهسازیشده یا تعمیقیافته یک مبحث را ارائه دهند و خلاصههای شخصیشده برای هر فرد ایجاد کنند. پژوهشگران استنفورد این رویکرد را «Adaptive Knowledge Framing» نامیدهاند؛ یعنی چارچوببندی تطبیقی دانش.
حتی اجراهای هنری در رویدادها نیز از این فناوری تأثیر میگیرند. همانطور که Nature در مقالهای درباره هنر مولد اشاره کرده است، اکنون مرز میان اجراگر انسانی و الگوریتم خلاقتر از همیشه در هم تنیده شده. در یک جشنواره موسیقی سال ۲۰۲۳ در آمستردام، ترکیبی از نوازندگان و مدلهای صوتی مولد روی صحنه موسیقی بداهه اجرا کردند، نمونهای از آنچه رویدادهای آینده را از حالت «نمایش» به «همنویسی» تجربه تبدیل میکند.
همزیستی متاورس و هوش مصنوعی مولد؛ صحنهای برای تجربههای سیال
نقطه جذاب داستان زمانی ظاهر میشود که متاورس با هوش مصنوعی مولد همنشین میشود. Wired این ترکیب را «Dynamic Reality Layer» توصیف کرده است؛ یعنی لایهای از واقعیت که دائماً در حال بازتولید است و از دادههای کاربران تغذیه میشود. این ترکیب میتواند به شکلهای زیر در رویدادها بروز پیدا کند:
تصور کنید وارد یک نمایشگاه نوآوری میشوید. فضای اطراف نه فقط یک سالن مجازی، که محیطی است که احساسات، سرعت حرکت، علایق محتوایی و حتی تعاملهای شما را تحلیل میکند. مدل مولد، نسخههای گوناگون مسیر نمایشگاهی را در لحظه میسازد. شرکتکننده دیگری کهاندکی بعد وارد همان فضا میشود، احتمالاً یک جهان کاملاً متفاوت میبیند.
این تجربه شبیه بازی نیست؛ نوعی فضای «ادراکی» است که در آن، فناوری نقش شریک خلاق انسان را بازی میکند. مثل همکاری یک نقاش با یک دستیار هوش مصنوعی که در لحظه رنگها را پیشنهاد میدهد، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر.
داده؛ سوخت نامرئی پشت این دگرگونی
در همه این تصویرها، داده همان سوخت نامرئی است. پژوهشگران دانشگاه MIT در مجموعه مقالاتی که در MIT Press منتشر شده، تأکید میکنند که رویدادهای آینده بدون جریان پیوسته دادههای محیطی، بیومتریک ساده، الگوهای توجه و تعاملات اجتماعی امکانپذیر نیست.
البته این به معنای چالشهای جدی حریم خصوصی نیز هست. Nature در گزارش ویژهای بر ضرورت «Privacy-Preserving AI» تأکید کرده است؛ الگوریتمهایی که بتوانند از دادههای شخصی استفاده کنند بدون آنکه آن دادهها افشا شود یا امکان بازشناسایی افراد وجود داشته باشد. چنین سازوکارهایی از فدراسیون داده تا یادگیری تفاضلی حلقه گمشده میان نوآوری و اعتماد هستند.
اقتصاد رویدادها؛ از بلیت تا اکوسیستم
یکی از جذابترین تحوّلها در رویدادهای آینده، شکلگیری مدلهای اقتصادی تازه است. متاورس و هوش مصنوعی مولد، رویدادها را از مقطعزمانی محدود (دو روز، یک هفته) به یک «اکوسیستم دائمی» تبدیل میکنند. شرکتکنندگان میتوانند بعد از پایان رویداد هم همچنان به فضا دسترسی داشته باشند، محتوا تولید کنند، یا حتی بازخوردهای خود را در قالب روایتهای تعاملی ثبت کنند.
بعضی شرکتهای بزرگ فناوری، مانند مایکروسافت و انویدیا، در گزارشهای رسمی خود پیشبینی کردهاند که «پلتفرمهای رویداد» بهتدریج شبیه شبکههای اجتماعی تخصصی خواهند شد؛ شبکههایی که در آنها شرکتکننده صرفاً مخاطب نیست، بلکه بخشی از موتور خلق ارزش است. کاربرد NFTها بهعنوان «گواهی تجربه» یا داراییهای دیجیتالی قابلحمل میان رویدادها، نمونهای از این روند است؛ چیزی که در برخی نمایشگاههای ژاپن و کره جنوبی هم تجربه شده است.
اخلاق و انسان؛ همان پرسش قدیمی در لباس آینده
هرچقدر فناوریها پیچیدهتر میشوند، پرسشهای اخلاقی هم گستردهتر. IEEE در مجموعه مقالات «Ethical AI in Hybrid Realities» هشدار میدهد که مرز میان واقعیت و تصویرسازی دیجیتال، از همیشه نازکتر شده. اگر یک سخنران در متاورس میتواند آواتاری کاملاً متفاوت داشته باشد، یا اگر مدلهای مولد پیامهای شخصیسازیشده تولید میکنند، چگونه باید اعتماد و شفافیت را برقرار کرد؟
این پرسشها تنها جنبه نظری ندارند. سازمانهای برگزارکننده باید مرامنامههایی بسازند که شفاف، قابلراستیآزمایی و هماهنگ با استانداردهای جهانی باشند. در غیر این صورت، رویدادهای آینده شاید باشکوهتر، اما کمتر قابلاعتماد خواهند بود.
صحنهای که در حال شکلگیری است
رویدادهای آینده تنها نسخه بهبودیافته کنفرانسهای امروز نیستند. آنها میدانهایی برای تجربه کردن نوعی واقعیت افزوده، هوشمند و تغییرپذیر هستند؛ واقعیتی که در آن حضور انسانی با داده، خلاقیت با الگوریتم و فضا با روایت آمیخته میشود. متاورس و هوش مصنوعی مولد نه بهعنوان «ابزار»، بلکه بهعنوان «همکاران خلق تجربه» وارد کارزار شدهاند.
این دگرگونی ادامه خواهد داشت و احتمالاً نسل آینده دیگر تفاوت میان یک رویداد فیزیکی و دیجیتال را چندان جدی نخواهد گرفت؛ زیرا مرزها در جهانی که مدام بازآفرینی میشود، چندان دوام نمیآورند.


